دوستاني در ايستگاه قطار منتظرم بودند. باران تند و پيوسته ميباريد. هوا هم سرد بود و مردم شتاب داشتند. سرما و باران نگذاشت چنانكه بايد با دوستان در همان كنج ايستگاه صحبت كنم. بسته كتاب را گرفتم. كتابهاي اهدايي استاد بهاءالدين خرمشاهي؛ به تعبير سيمين بهبهاني: <از خرميها نمودي، از روشنيها نمادي.> شب پيروزي انقلاب، يعني شب 22 بهمن را با <شاخههاي شوق> گذراندم. كتاب گرانباري كه به بهانه بزرگداشت و به عنوان يادگارنامه استاد بهاءالدين خرمشاهي منتشر شده است. شاخههاي شوق در دو مجلد و طي 2239 صفحه منتشر شده است. كار بزرگي كه به همت علي دهباشي سامان يافته است. چنين كاري تنها از علي دهباشي بر ميآمده است. سختكوش و پيگير و مهربان... مقالات قرآنپژوهي كتاب را خواندم. مقالات قرآنپژوهي هر كدام درخششي داشت. گرچه دو مقاله هاشم جاويد و سيدحسين كمالي درخشندهتر بود؛ هر مقاله پنجرهاي بود كه افق تازهاي را به روي ما ميگشود. در اين نوشته ميخواهم به مطلب ديگري اشاره كنم. به <بازنگاشت مجلس تفسير> آيتالله دكترمصطفي محققداماد...؛ مقاله ايشان در ده صفحه منتشر شده است. در يك كلام به تعبير حافظ:
مصلحت ديد من آن است كه ياران همه كار / بگذارند و سر طره ياري گيرند
به گمانم آقاي محقق هر كار ديگري دارد بايد بگذارد و همين كار تفسير قرآن مجيد را سامان دهد. بازنويسي كند. اين كار، كاري در كنار كارهاي ديگر نيست. كار عمر است. درس تفسير ايشان يك گام به پيش در تفسير قرآن مجيد است.
البته آقاي محقق اين اقبال بلند را دارد كه تفسير خود را پس از الميزان علامه طباطبايي مينويسد. تفسير الميزان يك اتفاق است. نه پيش از الميزان چنان تفسيري نوشته شده است و نه پس از آن ميتوان انتظار داشت كه مفسري بتواند تا سالهاي سال گامي از الميزان فراتر بگذارد. در همين مقاله ايشان، حضور و سيطره انديشه علامه طباطبايي پيدا است اما نكتهاي كه به نظرم بسيار شايسته توجه ميباشد، اين است كه تفسير ايشان حتي اگر جامهاي نو بر الميزان باشد، يك ضرورت است.
علامه طباطبايي هنگامي الميزان را نوشت كه كلام جديد و الهيات جديد مثل روزگار ما چندان به برگ و بار ننشسته بود. به عنوان مثال الوين پلاتينگا (متولد 1932) كه امروزه يكي از مهمترين متکلمان و فيلسوفان الهي به شمار ميآيد و آقاي محقق با لطافت تمام بين انديشه او و علامه طباطبايي پل زده است؛ كارهاي تاثيرگذارش مثل <فلسفه دين> و <معرفتشناسي ماوراء الطبيعه> پس از الميزان منتشر شده است. و نيز كار بزرگ و كلاسيك <الهيات سيستماتيك> نوشته پل تيليخ19655 -1886) نميتواند توجه مفسر قرآن مجيد را جلب نكند. همانگونه كه قرآن مجيد با اهل كتاب سخن ميگويد و نيز به پرسشهاي آنان پاسخ ميگويد، در روزگار ما هم مفسر قرآن مجيد نميتواند به قلمرو انديشه در حوزه ديگر اديان بيتوجه باشد و يا به روايت كهن و سنتي از انديشه اهل كتاب اكتفا كند. خوشبختانه آقاي محقق با اين حوزه انديشه آشنا است و تفسير ايشان، اين ظرفيت را دارد تا مخاطبي جهاني پيدا كند. آشنايي با قلمرو انديشه الهي در اديان ديگر، باعث شده كه همين مجلس منتشر شده درس تفسير ايشان، طراوت و جذابيت ديگري داشته باشد. پس از سي سال كه از انقلاب گذشته، بسياري در انتظار هستند كه از كشور ما كدام سخن شنيده ميشود. سخناني كه در حوزه سياست مطرح ميشود، پايا نيست. مثل مسائل سياسي مرحلهاي است. در تداول است. سخني كه ميماند و از عمق انقلاب و ايران را معرفي ميكند، سخني است كه در قلمرو انديشه و فرهنگ، بهويژه در حوزه انديشه ديني و قرآن مجيد مطرح شود. در يك كلام، تفسير آقاي محقق، در حد همين پنجرهاي كه به روي ما گشوده است، سخني تازه است، تا دو جهان تازه شود
*******************
اعتماد ملی