به گمانم مقاله های کیهان در باره جناب آقای کروبی و یاران و همکاران ایشان، پاسخ آقای کروبی و توضیح دوباره کیهان، و مقاله ع. ثقفی فضایی را فراهم کرده است که می توان به این ماجرا از زاویه دیگری نگریست. در حقیقت به این پرسش پاسخ داد که چرا آقای شریعتمداری و یارانش چنین نظرگاهی دارند. به اعتبار همان نظر گاه باور دارند که " یاران کروبی پیاده نظام رژیم صهیونیستی هستند." این نظرگاه با کدام برهان و استدلال در ذهنیت آقای شریعتمداری و امثال و اقران ایشان شکل می گیرد.
اختلاف نظر دقیقا بر اساس نظرگاه دو طرف شکل می گیرد. به تعبیر مولوی:
از نظرگاه است ای مغز وجود
اختلاف مومن و گبر و یهود
اختلاف نگاه و نظر گاه آقایان کروبی و شریعتمداری که هر دو از اسلام و انقلاب و نظام دفاع می کنند، مبتنی بر نظرگاهی ست که بر گزیده اند. در این مقاله می خواهم به ریشه های این دو شیوه برخورد و شمایل این دو منش اشاره کنم. می خواهم به این پرسش پاسخ دهم که چرا و چگونه دو رویکرد کاملا متفاوت و بلکه متباین، هر دو داعیه اسلام و انقلاب و نظام را دارند؟ ما چگونه می توانیم درجه صدق و حق این سخنان را از یک دیگر تمییز بدهیم؟
برای آغاز این بحث به نظرم از اندیشه و دقت متفکر شهید استاد مطهری رضوان الله تعالی علیه -که همچنان جای او خالی ست- استفاده کنم
استاد مظهری در کتاب سیره نبوی و نیز در کتاب آشنایی با قرآن- به بررسی روایتی در باره اهل بدعت اشاره می کنند. این روایت کلید بحث است. کلید بحث ماست؛ یعنی رویکرد کیهان به عنوان پیشوا ی چنین سلوکی را می توان از تحلیل همان روایت و دیدگاه استاد مطهری سنجید:
اول:
"در زمينه اهل بدعت ، حديثی داريم كه در ضمن آن آمده است كه
هرگاه اهل بدعت را ديديد « فباهتوهم » . " باهتوهم " از ماده بهت
است و اين ماده در دو مورد به كار برده میشود ، يكی در مورد مبهوت كردن
، محكوم كردن و متحير ساختن كه در خود قرآن آمده است كه حضرت ابراهيم
با آن جبار زمان خودش كه مباحثه كرد ، در نهايت امر « فبهت الذی كفر
او در مقابل منطق ابراهيم درماند ، مبهوت شد ، محكوم شد ، مفتضح شد ، و
ديگر در مورد بهتان يعنی دروغ جعل كردن كه میدانيم در آيه « سبحانك هذا
بهتان عظيم »، بهتان عظيم يعنی دروغ بزرگ . شيخ انصاری تصريح میكند كه
معنای اينكه اگر با اهل بدعت روبرو شديد باهتوهم يعنی با منطقی قوی با
آنها روبرو بشويد ، مبهوتشان بكنيد آنچنانكه ابراهيم با جبار زمان خودش
نمرود مباحثه كرد و مبهوتش نمود « فبهت الذی كفر » بر اهل بدعت با
منطق وارد بشويد تا مردم بفهمند اينها اهل بدعت هستند و دروغ میگويند .
با آنها مباحثه كنيد و محكومشان نمائيد .
عدهای آمدهاند از اين حديث اين جور استفاده كردهاند كه اگر اهل بدعت
را ديديد ، ديگر دروغ گفتن جايز است ، هر نسبتی میخواهيد به اينها بدهيد
، هر دروغی میخواهيد ببنديد ، يعنی برای كوباندن اهل بدعت كه يك هدف
مقدس است از اين وسيله نامقدس يعنی دروغ بستن استفاده بكنيد ، كه اين
امر دايرهاش وسيعتر هم میشود . آدمهای حسابی هرگز چنين حرفی را نمیزنند
. آدمهای ناحسابی گاهی دنبال بهانهاند .
مكائد نفس عجيب است ! مكرهای نفس اماره عجيب"
دوم:"اگر اهل بدعت پيدا شدند، بااهل بدعت مبارزه كنيد و عالم بايد مبارزه كند و حق ندارد ساكتباشد، و در يك حديث تعبير چنين است: «و باهتوهم» يعنى مبهوتشان كنيد، بيچارهشان كنيد، يعنى با آنها مباحثه كنيد و دليلهايشان را بشكنيد. «فبهت الذى كفر» چنانكه ابراهيم، آن كافر زمان خودش را مبهوت كرد، شما هم مبهوتش كنيد.
"بعضى آدمهاى كم سواد اين «باهتوهم» را اين جور معنى كردند:به آنها تهمتبزنيد و دروغ ببنديد.بعد مىگويند:اهل بدعت دشمن خدا هستند و من دروغ عليه او جعل مىكنم.با هر كسى هم كه دشمنى شخصى داشته باشد مىگويد:اين ملعون، اهل بدعت است.صغرى و كبرى تشكيل مىدهد، بعد هم شروع مىكند به دروغ جعل كردن عليه او.شما ببينيد اگر جامعهاى به اين بيمارى مبتلا باشد كه دشمنهاى شخصى خودش را اهل بدعتبداند و حديث «باهتوهم» را هم چنين معنى كند كه دروغ جعل كن، با دشمنهاى خودش چه مىكند!آن وقت است كه شما مىبينيد دروغ اندر دروغ جعل مىشود.
يك وقتى يك مرد عالم و بزرگى(عالم هم گاهى اشتباه مىكند)به من رسيد و گفتشنيدهام فلان كس(يك آدمى كه يك مسلمان كامل عيار است)-العياذ بالله، اصلا من نمىتوانم حتى اين را به زبان بياورم، حالا از باب موعظه است، براى اينكه بدانيد چه اجتماع ننگينى ما داريم، البته آن عالم شنيده بود و مرد خوبى است، گفتشنيدهام فلان كس-گفته است چقدر خوب شد-العياذ بالله-كه محسن حضرت زهرا سقط شد، براى اينكه اگر او هم مىماند دوازده مصيبتبراى اسلام درست مىكرد!گفتم:تو آخر چرا اين حرف را مىزنى؟!او يك مسلمان است، من او را از نزديك مىشناسم، او وقتى فضائل ائمه گفته مىشود، اشكش مىريزد.ببين تا كجاها عليه يكديگر جعل مىكنند.آن وقت اينچنين جامعهاى كه كارش جعل است، كارش بهتان و تهمت زدن است، قرآن وعده عذاب داده است.آيه بعد اين است: «ان الذين يحبون ان تشيع الفاحشة فى الذين امنوا لهم عذاب اليم فى الدنيا و الاخرة و الله يعلم و انتم لا تعلمون.» دنباله همين مطلب است و تاكيد بيشترى درباره اينكه مؤمنين(مسلمانان)بلندگوى اشاعه حرفهاى بد و زشت عليه خودشان نباشند. "
این دو نقل قول را به عنوان مستند نظری بحث انتخاب کردم. تا در باره آن بیشتر گفتگو کنیم.
اعتماد ملی
**********************